اگر تاکنون مشکلات افرادی که دستی بر آموزش دارند رو به رو شدن با موانع در مواردی خاص بوده است، اکنون مشکلاتی دیگری اعم از نادرست فهمیدن فناوری اطلاعات و فناوری های آموزشی و گرفتاری های فنی نیز بر آن افزوده شده است...
اما این بدان معنا نیست که ما این نوع آموزش را کنار بگذاریم، بلکه با راهکارهایی که این فناوری جدید در اختیار ما قرار می دهد می توان بر این مشکلات نیز فایق آمد.
آموزش الکترونیکی یک راهکار نسبتاً نوینی برای مشکلات فرا روی حال و آینده آموزش کشور است و می توان مدعی شد که این آموزش برای ساده سازی فرآیند یادگیری ابداع شده که مختص قشر خاصی نیست و برای تمام مردم با توانایی متفاوت یادگیری پدید آمده است پیچیدگی این امر تا حد زیادی مربوط به طراحی و پیاده سازی آن می باشد و راهی که باید طی کرد آسان تر از آموزش سیستم سنتی نمی باشد.
از جمله مزیت های آموزش الکترونیکی که می توان ذکر کرد:
در قدیم معنای دانستن، داشتن اطلاعات در ذهن فرد بود. اما امروزه دانستن تعبیر دیگری دارد، و به نوعی به دسترسی به اطلاعات و پی بردن به چگونگی استفاده از آن ها اطلاق می شود و این مهم نیست که چه می دانید، بلکه این سرعت دسترسی به مطالب است که مهم است.
این مهم نیست که چه می دانید، بلکه این سرعت دسترسی به مطالب است که مهم است.
آموزش طولانی مدت
آموزش برای همگان بدون محدودیت جغرافیایی ،مکانی و زمانی
آموزش یکسان برای همه بدون در نظر گرفتن نژاد و قوم و مذهب
اجرایی کردن آموزش با سرعت بالا و کیفیت مناسب
کاهش هزینه های آموزشی در طولانی مدت
ایجاد عدالت اجتماعی
و موارد بسیاری از این دست ...
مقایسه فراگیر در دو نوع آموزش سنتی و جدید:
بررسی نقش فراگیر در سیستم آموزش سنتی و جدید ما را به درک بهتر تفاوت های این دو نوع آموزش نایل می کند. صاحبنظران در این امر معتقدند که در نظام یادگیری الکترونیکی فراگیر خود نیاز آموزشی اش را تشخیص می دهد و برطرف می کند و این در حالی است که در نظام آموزش سنتی دانش آموز، مطالبی را که دیگران برای او مطلوب می دانند به حافظه می سپارد.
فراگیر با روش نیمهحضوری و غیرحضوری میآموزد.
دانشآموز حضور تمام وقت دارد.
فاصله تحصیلی وجود دارد.
فاصله تحصیلی وجود ندارد.
فراگیر معمولاً شاغل است.
فعالیت اصلی دانشآموز درس خواندن است.
فراگیر مشکلات اداره زندگی و مسایل روحی و جسمی دارد.
دانش آموز دغدغه جانبی کمتری دارد.
احساس نیاز، انگیزه تحصیل داوطلبانه را به وجود آورده است.
تحصیل از روی عادت، اجبار یا انگیزه ضعیف انجام میشود.
خودگردانی در یادگیری و خود نظارتی وجود دارد.
نوعی اجبار با نظارت خانواده و محوریت معلم در یادگیری وجود دارد.
فراگیر از انعطاف موجود در نظام آموزشی برخوردار است.
دانش آموز با محدودیت مکانی و زمانی مدرسه مواجه است.
تفاوت فردی فراگیران زیاد است.
تفاوت فردی دانشآموزان اندک است.
فراگیران دارای سنین متفاوتی هستند.
دانش آموزان دارای سنین مشابهی هستند.
فراگیر نیاز به خود مدیریتی، خود نظارتی و خود کنترلی دارد.
امر برنامه ریزی و هدایت دانش آموز بر عهده دیگران است.
فرایند یادگیری دانش آموز محور است
فرایند یادگیری معلم محور است.
فراگیر با اعتماد به نفس خود پژوهی و یادگیری مستقل را میآموزد
دانشآموز بر آموزههای معلم و محفوظات از محتوای درسی تکیه دارد.
فراگیر ابزارهای متنوع و نوین آموزشی را برای آموختن به کار میگیرد.
دانشآموز معمولاً به روش خاصی برای آموختن تکیه میکند.
نظام خود ارزشیابی وجود دارد.
دانش آموزان با یکدیگر مقایسه میشوند.
نتیجه گیری:
هر چند مدت زمان زیادی از شروع آموزش الکترونیکی نمی گذرد، مشاهده می کنیم که بسیاری از سازمان ها و مراکز آموزشی سعی در استفاده بیشتر این روش دارند، این قضیه نیز مانند هر پدیده دیگری نظرات موافق و مخالف خود را دارد و مقوله ای که این بین حایز اهمیت است فایده و هزینه این نوع آموزش می باشد که طراحان و صاحبنظران و کارآموزان و .... هریک به نحوی با این مسأله روبرو هستند.
نظرات شما عزیزان: